یکی بود... یکی نبود....

ساخت وبلاگ

یکی بود یکی نبود

 

نمیدونم کدوم یکی بود کدوم نبود

 

ولی مسلمه وقتی این یکی بود اون یکی نبود

 

یا وقتی اون یکی بود این یکی نبود

 

بعد پنجاه سال نفهمیدم کی بود کی نبود

 

یکی نبود یکی بود

 

ولی مسلمه هرچی بود هر کی هرکی نبود

 

چون یکی بود یکی نبود

 

شما میدونین کی به کی بود؟

 

آدمی میشناسم از دوزخ ،

 

خوف و تشویش دارد و من نه

 

بس که میترسد ازعذاب خدا،

 

هول از آتیش دارد و من نه

 

دائما ذکر گوید و تسبیح ،

 

درکف خویش دارد و من نه

 

قلبی آکنده از خدا و سری ،

 

باطن اندیش دارد و من نه

 

بس عجولست دررکوع وسجود ،

 

گوئیاجیش داردو من نه

 

تا رسد زآسمان براو الهام ،

 

دوسه تا بیش دارد و من نه

 

گویا با خدا بود فامیل ،

 

اوکه این کیش دارد و من نه

 

بهرماموریت زبیت المال ،

 

هی سفر پیش دارد و من نه

 

بر نگشته زانگلیس هنوز،

 

سفر کیش دارد و من نه

 

بهر حج تمتع و نمره ،

 

کوپن و فیش دارد و من نه

 

زندگی تخته نرد اگر باشد ،

 

او دوتا شیش دارد و من نه

 

پانزده مغازه یک پاساژ،

 

توی تجریش دارد و من نه

 

در دراشی باغ و در قلهک ،

 

خانه ازخویش دارد و من نه

 

پانزده تا عیال صیغه و عقد ،

 

بی کم و بیش دارد و من نه

 

گر چه با گرگها بود د مخور،
ظاهر میش دارد و من نه

 

دانی او این همه چرا دارد ،؟

 

چونکه او ریش دارد و من نه

خصوصی های عمومی ...
ما را در سایت خصوصی های عمومی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : شبنم shabzade بازدید : 169 تاريخ : چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت: 18:57